Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

5اسفند

 5اسفند                                 تأثیری جدید

«تغییر شخصیت چیزی بود که واقعاً بدان نیاز داشتیم. تغییر الگوهای خودنابودکننده زندگی لازم شد.»

کتاب پایه

v

در اوایل زندگی اکثر ما قادر به شادمانی و کنجکاوی و تبادل عشق بیچون و چرا بودیم. وقتی شروع به مصرف کردیم، تأثیری را وارد زندگی خود کردیم که ما را به آرامی از این مسائل دور کرد. هر چه در مسیر اعتیاد بیشتر به پایین کشیده میشدیم، از شادمانی، کنجکاوی و عشق دورتر میشدیم.  

این سفر یکشبه اتفاق نیفتاد. اما جدا از مدت آن، با مشکلاتی فراتر از مصرف مواد به درهای NA رسیدیم. تأثیر اعتیاد کل الگوی زندگی ما را چنان تغییر داده بود که دیگر قابل شناسایی نبود.

درست است که قدمهای دوازدهگانه معجزه میکند، اما بسیاری از آنها یکشبه مؤثر واقع نمیشود. بیماری ما به آرامی تأثیر بدی بر رشد روحانی ما گذاشت. بهبودی تأثیر جدیدی را بر زندگی ما میگذارد، به طوری که منبع انجمن و قدرت روحانی ما را به آرامی به سوی الگوهای جدید و سالم زندگی هدایت میکند.

البته این تغییر «صرفاً تصادفی نیست.» اما اگر با تأثیر جدیدی که NA در زندگی ما ایجاد کرده است همکاری کنیم، در طول زمان تغییر شخصیتی را که بهبودی مینامیم، تجربه خواهیم کرد. قدمهای دوازدهگانه برنامهای را برای همکاری مورد نیاز جهت بازیابی شادمانی، کنجکاوی و عشق نسبت به زندگی فراهم میسازد. 

v

فقط برای امروز:  با تأثیر جدید انجمن و قدرت روحانی که NA در زندگی من ایجاد کرده، همکاری میکنم. قدم بعدی در برنامه خود را انجام میدهم.

--------------------------------------------------------------------------------

مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 


تغییرات درمن.....
24   فوریه        5اسفند

من راه سلامت عقلی که قدم دو به آن اشاره می کند را طی کرده ام.در زندگی ام معتادی دارم که تمام تلاش هایم به او ختم می شد.فکر می کردم منطق وعشق کار ساز است فکر می کردم من کار اشتباهی انجام داده ام اما وقتی کاری را که فکر می کردم درست است.انجام می دادم بازه هم معتادم مصرف می کرد.سعی می کردم عزیزم را به زور اصلاح کنم و او را به مرکز باز پروری می فرستادم فقط یک چیز می خواستم و آن اصلاح و کنترل عادت های معتاد بود گریه می کردم ،فریاد می زدم و جیغ می کشیدم هر چه بیشتر گریه می کردم احساس پوچی،تنهایی وسر در گمی می کردم فکر می کردم در وضعیت غیر ممکنی هستم و احساس بی کفایتی داشتم.
سپس با نارانان و قدم اول آشنا شدم اقرارکردم که عاجزم .تلاش برای کنترل معتاد را رها کرده وتشخیص دادم حق انتخاب دارم می توانستم انتخاب کنم بمانم یا بروم. می توانسم حد و مرزهایی تعیین کنم و با عشق قطع وابستگی کنم.فهمیدم که اشکالی ندارد در مانده باشم.می توانستم زندگی خودم را اداره کنم نه زندگی دیگران را .یاد گرفتم تمرکزم را از روی معتاد بر دارم و روی کار ها وعکس العمل های خودم بگذارم .سهم ونقش خودم را دیدم.یاد گرفتم متفاوت واکنش نشان دهم.احساس گم گشتگی ،جای خود را به جهت داشتن داد.زمانی که دیدگاهم را عوض کردم خنده به زندگی ام باز گشت.وقتی از تلاش برای تغییر معتاد دست برداشتم رها کردم و به خداسپردم در یافتم که همه چیز ممکن است.تغییرات را دیدم نه در معتاد بلکه در خودم.شروع به باور نیرویی برتر از خودم کردم  و دیدم که سلامت عقل به زندگی ام باز گردانده شد .این قدم دو است.


تفکری برای امروز:
نیروی برترم می تواند سلامت عقل را به من باز گرداند به من آرامش می دهد و غم مرا تبدیل به شادی می کند.وقتی از ابزار های نارانان استفاده میکنم دوستان جدیدی پیدا میکنم .کارهایی برای خودم انجام میدهم و دوباره زندگی می کنم.

نداشتن سلامت عقل نتیجه رفتارهای گذشته ما بود.رها کردن کنترلی که گرفتار آن بودیم ممکن است ترسناک باشد اما وقتی به دیگران گوش می دهیم و از آنها یاد می گیریم می توانیم معجزات را ببینیم و احساس کنیم.  
برنامه دوازده قدمی نارانان

 


--------------------------------------------------------------------------------

شهامت عوض شدن

 

5 اسفند
قبل از الانان در مقابل رفتار الکلی بسیار عصبانی شده و زیاده روی میکردم هر چند طی کار کردن قدمها کشف کردم که بدون دانستن این نکته در زندگی ام با الکلی در گیر میشوم من سعی کردم تا خشم و عصبانیت خودرا قبل از رخ دادن ان تشخیص دهم در ابتدا اسوده شدن از این بخش وجودم بزرگ بنظر میرسید احساس تکامل و قدرتمندی بیشتری کردم ....اما همانطور که زمان میگذشت شروع به سوئ استفاده از این حس تازه بنیان شده ام کردم . بخاطر تمام مشکلاتم الکلی را سرزنش میکردم همه را طرد می کردم و نسبت به همیشه احساس بد تری داشتم
الانان بمن کمک کرد تا دوباره بر روی خودم توجه و تمرکز کنم اگر من بخاطر شرایطم ناراحت هستم میتوانم به سهم خود در ان موقعیت نگاه کنم من در برابر الکلیسم ناتوان هستم گاهی از این حقیقت احساس خشم میکنم اما خشم من انرا تغییر نخواهد داد امروز میتوانم خشمگین شده و به سالم ترین راهی که یافته ام احساساتم را بیان کنم و سپس انها را رها کنم


یادآوری امروز

خشم میتواند قدرت کاذب را بمن ببخشد وقتی برای مدت کمی احساس میکنم بر دیگران و بر شرایط خودم کنترل می کنم یک نوع احساس نادرست امنیت همواره مرا مایوس میکند تنها قدرت واقعی که در دسترس من میباشد ....ان چیزی ست که در قدم یازدهم عنوان شده : قدرتی برای انجام خواست خداوند. هیچ کس نمی تواند بطور مخفیانه اثرات الکل را کنترل کند یا نیروی ان را در خراب کردن خوشی و خوبی زندگی .....اما ما نیرویی داریم که ناشی از خداوندست و ان نیروی تغییر دادن زندگی فردی مان است


--------------------------------------------------------------------------------

روز به روز

 

5 اسفند
وقتی احساس شرمساری و خجالت و گناه دردناک به سراغم می‌آید، باید سعی کنم تا از آن رها شوم، تا آرامش پیدا کنم. امّا چطور؟ امروز با اصول خودیاری برنامه می‌توان به تشخیص علت و برطرف کردن آن‌ها اقدام کرد. امکان دارد که دیگران با گفتار و عملکردشان و یا ما، خودمان به خاطر اعمال و اشتباهاتمان این احساسات و گناه را در خودمان تقویت کنیم و می‌دانیم که شرمندگی و خجالت باعث احساس گناه هستند و می‌توانند به راحتی ما را از انجام امور زندگی بازدارند. آیا وقتی احساس گناه می‌کنم تنها راه آن تشخیص علت و جبران آن می‌باشد، نه فراموش و ندیده گرفتن آن؟ امروز با نوشتن ترازنامه و درک نقش خود در آن ماجرا و سعی در جبران خسارت، می‌تواند از احساس سنگین گناه ما را رها شد. آیا برای رهایی از احساسات شرمندگی و خجالت و در نهایت از حس گناه، خداوند را به یاری می‌طلبم؟ آیا از دوستان موفق برنامه برای مواجه شدن با احساس گناه تقاضای کمک می‌کنم؟ آیا هنگامی که در کاری شکست می‌خورم به سرزنش خودم مشغول می‌شوم؟
تمرکز روی گناه علتی برای لغزش است!


--------------------------------------------------------------------------------

مراقبه روزانه

 

 

پنجم اسفند:   زندگی یک رقص است. آیا من هم می رقصم؟

آیا از زندگی لذت می برم؟ آیا سعی می کنم از آن لذت ببرم؟ آیا به حد کافی استراحت می کنم؟ آیا به خود و دیگران سخت می گیرم؟ من معتقدم که خداوند می خواهد تا شادمان و رها باشم. بر این باورم که خدا می خواهد رها از مصرف نیکوتین زندگی کنم و با موسیقی هستی که در درونم طنین انداز است به رقص شادی در آیم. ایمان دارم که خداوند می خواهد به دیگران یاری برسانم تا با نوای موسیقی درونشان به رقص در آیند. اگر به موسیقی درون بی توجه شوم آنقدر درگیر حاشیه ها می شوم که مانند دوران مصرف رقصیدن و لذت بردن از زندگی را فراموش می کنم.

برای امروز، بابت لذت بردن از هدیه زندگی سپاسگزار خداوندم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan